بنمای رخ که باغ و گلستانم آرزوست

ساخت وبلاگ

بنمای رخ که باغ و گلستانم آرزوست  بگشای لب که قند فراوانم آرزوست

عکس نوشته مولانا

بنمای رخ که باغ و گلستانم آرزوست

بگشای لب که قند فراوانم آرزوست

ای آفتاب حسن برون آ دمی ز ابر

کان چهره مشعشع تابانم آرزوست

بشنیدم از هوای تو آواز طبل باز

باز آمدم که ساعد سلطانم آرزوست

گفتی ز ناز بیش مرنجان مرا برو

آن گفتنت که بیش مرنجانم آرزوست

وان دفع گفتنت که برو شه به خانه نیست

وان ناز و باز و تندی دربانم آرزوست

در دست هر که هست ز خوبی قراضه‌هاست

آن معدن ملاحت و آن کانم آرزوست

این نان و آب چرخ چو سیل‌ست بی‌وفا

من ماهیم نهنگم عمانم آرزوست

یعقوب وار وااسفاها همی‌زنم

دیدار خوب یوسف کنعانم آرزوست

والله که شهر بی‌تو مرا حبس می‌شود

آوارگی و کوه و بیابانم آرزوست

زین همرهان سست عناصر دلم گرفت

شیر خدا و رستم دستانم آرزوست

جانم ملول گشت ز فرعون و ظلم او

آن نور روی موسی عمرانم آرزوست

 ……………

زین خلق پرشکایت گریان شدم ملول

آن‌های هوی و نعره مستانم آرزوست

گویاترم ز بلبل اما ز رشک عام

مهرست بر دهانم و افغانم آرزوست

دی شیخ با چراغ همی‌گشت گرد شهر

کز دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست

گفتند یافت می‌نشود جسته‌ایم ما!

گفت آنکه یافت می‌نشود آنم آرزوست!

هر چند مُفلسم نپذیرم عقیق خُرد

کآن عقیق نادرِ ارزانم آرزوست

پنهان زِ دیده‌ها و همه دیده‌ها از اوست

آن آشکار صنعت پِنهانم آرزوست!

خود کار من گذشت ز هر آرزو و آز

از کانِ و از مکان پی ارکانم آرزوست!

گوشم شنید قصه ایمان و مست شد

کو قسم چشم صورت ایمانم آرزوست!

یک دست جام باده و یک دست جعدِ یار

رقصی چنین میانه میدانم آرزوست...

می‌گوید آن رباب که مردم ز انتظار

دست و کنار و زخمه عثمانم آرزوست..!

من هم رباب عشقم و عشقم ربابی‌ست

وان لطف‌های زخمه رحمانم آرزوست!

باقی این غزل را ای مطرب ظریف

زین سان همی‌شمار که زین سانم آرزوست!

بنمای شمس مفخر تبریز رو ز شرق

من هُدهدم حضور سلیمانم آرزوست !

"مولوی"


برچسب‌ها: بنمای رخ که باغ و گلستانم آرزوست
آوای مهر بروجرد...
ما را در سایت آوای مهر بروجرد دنبال می کنید

برچسب : بنمای,باغ,گلستانم,آرزوست, نویسنده : avayemehrborugerda بازدید : 197 تاريخ : جمعه 27 مرداد 1396 ساعت: 9:25