احمد شاملو / دیریست عابری نگذشته ست ازین کنار

ساخت وبلاگ

 

تاريخ : پنجشنبه هجدهم خرداد ۱۳۹۶

دیریست عابری نگذشته ست ازین کنار

کز شمع او بتابد نوری ز روزن ام .

فکرم به جست و جوی سحر راه می کشد

اما سحر کجا!

در خلوتی  که هست؛

نه شاخه ای زجنبش مرغی خورد تکان

نه باد روی بام و دری آه می کشد.

حتی نمی کند سگی از دور شیونی

حتی نمی کند خسی از باد جنبشی

غول سکوت می گزدم با فغان خویش

ومن درانتظار

که خواند خروس صبح!

کشتی به شن نشسته به دریای شب مرا

وز بندر نجات

چراغ امید صبح

سوسو نمی زند.

احمد شاملو


برچسب‌ها: احمد شاملو, دیریست عابری نگذشته ست ازین کنار

ارسال توسط محمد مهرافزون

آوای مهر بروجرد...
ما را در سایت آوای مهر بروجرد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : avayemehrborugerda بازدید : 174 تاريخ : چهارشنبه 24 خرداد 1396 ساعت: 14:09